رفتم

ساخت وبلاگ
 

 

 

 

 

 

 

 

 

رفتم ، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت

راهي به جز گريز برايم نمانده بود

اين عشق آتشين پر از درد بي اميد

در وادي گناه و جنونم كشانده بود




رفتم كه داغ بوسه ي پر حسرت تو را

بر اشكهاي ديده ز لب شستشو دهم

رفتم كه نا تمام بمانم در اين سرود

رفتم كه با نگفته به خود آبرو دهم




رفتم ، مگو مگو كه چرا رفت ، ننگ بود

عشق من و نياز تو و سوز و ساز ما

از پرده ي خموشي و ظلمت ، چو نور صبح

بيرون فتاده بود به يك باره راز ما




رفتم كه گم شوم چو يكي قطره اشك گرم

در لا به لاي دامن شب رنگ زندگي

رفتم كه در سياهي يك گور بي نشان

فارغ شوم ز كشمكش و جنگ زندگي




من از دو چشم روشن و گريان فروختم

از خنده هاي وحشي طوفان گريختم

از بستر وصال به آغوش سرد هجر

آزرده از ملامت وجدان گريختم




اي سينه در حرارت سوزان خود بسوز

ديگر سراغ شعله ي آتش ز من مگير

مي خواستم كه شعله شوم سركشي كنم

مرغي شدم به كنج قفس بسته و اسير



فروغ فرخزاد

کلا عشقی...
ما را در سایت کلا عشقی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منصور7اسمون عاشق eashgh بازدید : 189 تاريخ : سه شنبه 12 شهريور 1392 ساعت: 19:49